کتاب خطر در خانه آخر
کتاب خطر در خانه آخر
پوآرو با فروتنی نگاهش را از من دزدید. ــ راست گفته. ــ ازت خواسته در مورد این مسئله برایش تحقیق کنی. گفته اگر این کار را بکنی، لطف بزرگی در حقش کردهای. ــ خیلی خوب. لازم نیست تکرار کنی. خودم قبلاً نامه را خواندهام. ــ ولی حیف شد. حالا مجبوریم تعطیلاتمان را رها کنیم. ــ نه، نه. این طور نیست. آرام باش، دوست من. قرار نیست تعطیلاتمان را رها کنیم. ــ ولی وزیر کشور گفته مسئله خیلی فوری است. ــ شاید راست گفته باشد، شاید هم نه. این سیاستمدارها بعضی وقتها زود داغ میکنند. خودم در مجلس نمایندگان در پاریس دیدهام… ــ بله، بله. ولی به هر حال باید آماده شویم. قطار لندن رفته. ساعت ۱۲ حرکت میکند. قطار بعدی… ــ آرام باش، دوست من. خواهش میکنم، آرام باش. چرا این قدر هیجانی شدهای؟ همیشه هیجان داری. اضطراب داری. امروز قرار نیست به لندن برویم. فردا هم همین طور. ــ ولی احضار وزیر کشور… ــ به من ربطی ندارد. من که کارمند اداره پلیس انگلستان نیستم. کارآگاه خصوصی هستم و حق دارم جواب رد بدهم. ــ یعنی میخواهی جواب رد بدهی؟ ــ صد در صد. یک نامه محترمانه مینویسم و اظهار تأسف میکنم و میگویم عذر مرا بپذیرید. توضیح میدهم که بسیار از این مسئله متأسفم، ولی به قول شما انگلیسیها (چه میگویید شما؟) آردهایم را بیختهام و الکم را آویختهام. بازنشسته شدهام. کارم تمام شده.
همچنین شما عزیزان می توانید جهت اطلاع از جدیدترین کتاب های کنکوری بارگذاری شده و همچنین کتاب های موجود در انبار در کانال تلگرامی ما به آدرس https://t.me/ketabmarkett عضو شوید.